به گزارش خبرگزاری حوزه، کتاب «مردی با آرزوهای دوربرد» نوشته فائضه غفار حدادی به تازگی توسط انتشارات شهید کاظمی به چاپ پنجم رسیده است. این کتاب روایت هایی از زندگی شهید حسن طهرانی مقدم پدر موشکی ایران است.
شهید طهرانیمقدم از جمله مردان بلندهمت و امیدواری بود که با تلاش و استعداد نابش توانست ایران را در یکی از حوزههای مهم تکنولوژی و دفاع نظامی پیش بیاندازد و اولین موشکهای ایران را با دست خالی بسازد. او دهها سال در سکوت خبری و اطلاعاتی کار بزرگی را پیش برد و در گمنامی و مظلومیت برای سربلندی و امنیت این سرزمین شب و روز نشناخت تا اینکه خداوند اجر کارهایش را با مدال سرخ شهادت پاسخ داد. غفارحدادی در این اثر سعی کرده در ۳۵ روایت، زندگی شهید طهرانیمقدم را از جوانی تا شهادت روایت کند.
در بخشی از این کتاب می خوانیم:
چند پروفسور و استاد دانشگاه پیروپاتال از کشور کرهی شمالی نشسته بودند روبرویشان. اینها چیزی میخواستند و آنها نمیپذیرفتند. عوضش، آنها هم چیزی میخواستند و اینها نمیپذیرفتند. خلاصهاش اینکه جلسه قفل شده بود. در لحظه، حاج حسن چیزی به ذهنش رسیده بود:
«اصلاً بیایید با هم مسابقه فوتبال بدیم. هر کسی بُرد، حرف اون قبوله!»
مترجم با شک و شمرده شمرده ترجمهاش کرده بود.
پروفسورها به هم نگاه کرده بودند. «قبوله!»
فردا که رفته بودند سر قرار و دیده بودند آن پروفسورهای فسیل، تیم فوتبال حرفهای شهرشان را به جای خودشان فرستادهاند توی زمین، ترس برشان داشته بود. جز خود حاج حسن که فوتبالش حرفهای بود، بقیه فوتبال بلد نبودند. در حد بازیهای دوستانه روزهای سیزدهبهدر با جوانهای فامیل! داور سوت شروع بازی را که زده بود، جنگ شروع شده بود و بچههای حسن مقدم شده بودند بچههای خط مقدم. باختن یعنی به خطر افتادن حیثیت ایران. رگ غیرت ایرانیشان گل کرده بود و به خاطر حرف حاج حسن هم که شده بهترین بازی عمرشان را کرده بودند؛ وگرنه هیچ طوری نمیشد آن تیم حرفهای را توی زمین خودشان بُرد.
وقتی برمیگشتند ایران، نه تنها به قول دیپلماتها، به همه اهداف از پیش تعیین شده سفر رسیده بودند، بلکه توی یک زمین با چمن استاندارد یک فوتبال جانانه هم بازی و مواضع دشمن را گلباران کرده بودند.
چاپ پنجم این کتاب با ۸۴ صفحه، شمارگان هزار نسخه و قیمت ۷۰ هزار تومان عرضه شده است.